b_170_127_16777215_00_http___ravaqhekmat.ir_images_881799148249253405718881209212825322161.jpgدرباره این موضوع که چرا به امام حسین(ع) ثارالله گفته می‌شود؛ باید گفت: این لقب برای دو امام معصوم، امام علی(ع) و امام حسین(ع) وارد شده است. در زیارت امام حسین(ع) می‌­خوانیم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ»؛[1] سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا‏.

در مورد معنای ثار الله دو احتمال وجود دارد:

1.  به معنای خون‌خواهی: در کتاب‌های لغت، واژۀ «الثار» را به معنای «الطلب بالدم؛ یعنی خون‌خواهی» معنا کرده‌­اند.

بر این اساس؛ «ثارالله» یعنی کسی که ولی دم و خون‌خواه او خدا است.

لازم است بدانیم که ندای خون‌خواهی حسین(ع)؛ یعنی شعار «یا لثارات الحسین»، شعار قیام توابین و نیز قیام مختار، بوده است،[2] و همچنین شعار فرشتگانی است که کنار قبر او تا ظهور امام زمان(عج) می‌­مانند،‏[3] و نیز شعار حضرت مهدی(عج) در هنگام قیام[4] و شعار یاوران شهادت طلب او است[5].

معنایی که از واژۀ «ثارالله» بیان گردید، مورد پذیرش گروه زیادی از دانشمندان اسلامی قرار گرفته است[6]؛ بر طبق این معنا «ثاراللَّه» يعنى اى كسى كه خونبهاى تو متعلق به خدا است و او خونبهاى تو را می‌­گيرد؛ زیرا تو متعلق به يک خانواده نيستى كه خونبهاى تو را رئيس خانواده بگيرد، و نيز متعلق به يک قبيله نيستى كه خونبهاى ترا رئيس قبيله بگيرد، تو متعلق به جهان انسانيت و بشريت هستی، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاک خدايى، بنابر اين خونبهاى تو را او بايد بگيرد، و همچنين تو فرزند على بن ابى طالب هستى كه شهيد راه خدا بود و خونبهاى او را نيز خدا بايد بگيرد.

2. به معنای خون خدا: از کلام علامۀ مجلسی(ره) استفاده می‌­شود که «الثأر» به معنای خون و خون‌خواهی آمده است[7]؛ و آنچه گفتۀ ایشان را تأئید می‌­کند معنایی است که کتاب لسان العرب از واژۀ «الثار» ارائه کرده است. این کتاب لغت می­گوید: «الثَّأْرُ الطَّلَبُ بالدَّمِ، و قيل: الدم نفسه»؛ یعنی واژۀ «الثار» به معنای طلب کردن خون است و گفته شده که به معنای خود خون نیز آمده است.[8] پس می­توان گفت که حسین(ع) خون خدا است، اما آیا براستی می‌­توان این معنا را پذیرفت و آیا خدا جسم است که خون داشته باشد و آیا اصولاً چنین تصوری از خدا می‌­تواند صحیح باشد؟!

در پاسخ باید گفت: واژه‌­هایی؛ مانند یدالله و... که در فرهنگ اسلامی بکار برده می‌­شود، یک تعبیر کنایی یا مجازی تلقی می‌­شود[9]؛ مثلا آن­‌گاه که گفته می­‌شود علی(ع) یدالله است، منظور این نیست که خدا جسم است و مانند انسان دستی دارد و دست او حضرت علی(ع) است، بلکه مقصود آن است که علی(ع) مظهر قدرت الاهی است.

بر این اساس؛ مصحح اطلاق لقب «ثارالله» بر امام حسین(ع)، می‌­تواند یکی از احتمالات زیر باشد:

1. اضافۀ «ثار» به «الله» اضافۀ تشریفیه است؛ یعنی این خون به الله که شریف‌­ترینِ موجودات است، اضافه شده تا کسب شرافت کند و دانسته شود که این خون، خون شریفی است؛ زیرا برای خدا ریخته شده و از این‌رو به خدا تعلق دارد، همان‌گونه که در «هذِهِ ناقَةُ اللَّه»[10] ناقه به الله یا در «بیت الله» و «عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّم‏»[11]، بیت به الله و ضمیر خطاب، برای کسب شرافت، اضافه گردیده است[12].

2. انسان کاملی که در مدراج کمال به مقام قرب فرائض[13] راه یافته، «یدالله» و «لسان الله» و «ثارالله» می­شود؛ یعنی دست خدا می‌­شود که اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد با دست او انجام می­‌دهد. زبان الاهی می‌­گردد که اگر خدا بخواهد سخن بگوید با زبان او سخن می­گوید، و خون خدا می­شود که اگر خدا بخواهد به خود و مکتب خود در جامعه حیات ببخشد از خون او استفاده می­کند. امام علی (ع) و امام­حسین ­(ع) «ثارالله» هستند؛ زیرا خونی که از آن دو امام ­(ع) بر زمین ریخته شد موجب گردید تا حیات تازه­ای به کالبد دین دمیده شود.

به هر حال در متون دینی ما، لقب «ثارالله» برای امام ­حسین­(ع) بکار برده شده است. ما معتقدیم که معنای اول اگرچه معنای درستی است، اما معنای دوم نیز می­تواند معنای صحیح لقب «ثارالله» باشد و برای اهلش که به عمق این معنا راه یافته­اند، از جهاتی در اولویت قرار داشته باشد.

در این نگاه، آن امام بزرگوار خون خدا است از آن جهت که خونش حیات تازه­ای به کالبد دین دمیده و باعث شده که نام خدا زنده گردد. خدایی که می رفت کم کم از یادها و خاطره­ها محو شود و عبادتش تبدیل به عادت.

از این جهت گفته می­شود که، اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است، و بدیهی است که انسان زنده برای بقایش نیاز به خون دارد و جاری بودن خون در رگ­ها، نماد و سنبل زنده بودن است و آن­گاه که خون از جریان و حرکت باز ایستد، مرگ شخص فرا می­رسد. دقیقاً برای بقای پیکر اسلام نیز باید خونی در رگ­های آن جاری باشد و بر این اساس اگر روزی این خون از آن کالبد جدا شود مرگ آن، حتمی و قطعی است و بعد از آن، آنچه که می­ماند تنها جسمی است بی­روح و بی­جان [14].

منابع:

------------------------------

  1. کليني، محمد بن يعقوب‏، الکافي، ج‏4، ص576. این جمله در زیارت اول رجب، نیمۀ رجب، شعبان و زیارت امام حسین (ع) در روز عرفه وارد شده است.
  2. مجلسي، محمدباقر، بحارالأنوار، ج‏45، ص333؛ کرمی، علی، در سوگ امير آزادى- گوياترين تاريخ كربلا، ص385‏.
  3. چهار هزار فرشته براى ياری امام حسین (ع) بزمين آمدند و ديدند كشته شده است آنها بر سر قبرش ژوليده و خاك آلود باشند تا قائم (ع) ظهور كند و ياريش كند و شعار آنها «يا لثارات الحسين» است‏؛ شیخ صدوق، الأمالي، ص130، المجلس السابع و العشرون؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالأنوار، ج‏44، ص286.
  4. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج1، ص542؛ همچنین امام باقر(ع) فرمود: «وَ الْقَائِمُ مِنَّا إِذَا قَامَ طَلَبَ بِثَأْرِ الْحُسَيْنِ (ع‏)»؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالأنوار، ج‏44، ص218.
  5. مجلسي، محمدباقر، بحارالأنوار، ج52، ص308.
  6. صاحب تفسیر نمونه می­گوید: ثار هيچگاه در لغت عرب بمعنى خون نيامده است، بلكه بمعناى «خونبها» است، (در لغت عرب به خون، «دم» اطلاق مي­شود) ؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج‏4، ص229.
  7. ایشان در شرح عبارت: «و أنك ثار الله في الأرض» می­گوید: «الثأر بالهمز، الدم و طلب الدم أي أنك أهل ثار الله و الذي يطلب الله بدمه من أعدائه أو هو الطالب بدمه و دماء أهل بيته بأمر الله في الرجعة»؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالأنوار، ج98، ص151.
  8. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ج4، ص97.
  9. نک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج‏4، ص229؛ قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏2، ص443.
  10. هود، 64.
  11. ابراهیم، 37.
  12. «هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ» الإضافة إلى الله تشريفية، كإضافة مكة إلى الله يقال: «بيت الله»، و إضافة دم الحسين (ع) إلى الله، يقال: «ثار الله»؛ نک: حسينى شيرازى، سيد محمد، تقريب القرآن إلى الأذهان، ج‏2، ص200.
  13. آنچه انسان را به سوی خدا نزدیک می­کند، یا از قبیل نوافل است که به معنای مقرباتی است که خداوند آن را بر بندگان خود واجب نکرده است، بلکه آنان تقرباً الی الله آن را بر خود لازم گردانیده­اند و مرتکب می­شوند. و یا از قبیل فرائض که به معنای مقرباتی هستند که خداوند آن اعمال را بر بندگان خود واجب و لازم کرده است و بندگان نیز بنابر امتثال امر، آن را ارتکاب نموده­اند.
  14. برای آگاهی بیشتر نک: ترخان، قاسم، نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به: شخصیت و قیام امام حسین (ع)، ص 91- 104، انتشارات چلچراغ، چاپ اول، 1388 ه ش. گفتنی است که همه منابع آدرس داده شده از نرم افزارهای مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نور، است.

منوی داخلی