ادامه مطلب: عزاداری امام حسین (علیه السلام) در روایاتعزاداری برای امام حسین (ع) از فروعات مذهب شیعه است و دلایل زیادی آن را تأئید می کند و در بارۀ شیوۀ عزا داری هم باید گفت: تا مادامی که چگونگی اقامۀ عزا با اصلی از اصول اسلام و آیه و روایتی که در سنت آمده است، تنافی نداشته باشد، اشکالی ندارد و عرف های مختلف می توانند شیوه های مختلفی را برای برپایی مراسم عزا داشته باشند.

ما معتقدیم دلایلی زیادی برای اثبات مشروعیت عزاداری و سینه زنی برای امام حسین (ع) وجود دارد. در این بین ما تنها به دو مورد از سنت معصومین (ع) اشاره می کنیم:

1. امام سجاد (ع) می فرمايد: در شبى كه پدر بزرگوارم فرداى آن شهيد شد (عاشورا) در خيمه نشسته بودم و عمه‏ام زينب به پرستارى من مشغول بود. پدرم به خيمۀ خود رفته و جوين غلام ابوذر، شمشير آن حضرت را اصلاح مى‏كرد و پدرم مى‏فرمود: واى بر تو اى روزگار در هر بامداد و شبانگاهى بسيارى از ياران و دوستان را نابود مى‏سازى و به عوض هم اكتفا نمى‏كنى آرى سررشته همه در دست خدا است و هر ذى حياتى به راهى خواهد رفت كه من می روم.[1] و همين مضامين را دو يا سه بار مكرر فرمود. من از شنيدن اين مضامين به هدف آن حضرت توجه كرده گريه گلوى مرا فرا گرفت، ولی خوددارى كرده و آرام گرفتم و دانستم كه بلا نازل شده، اما عمه‏ام زينب به مجرد این كه مضامين اشعار را شنید بر اثر رقت قلبى كه ويژه زنان است، نتوانست خوددارى نماید، با حالت تحير از خيمه خارج شده به جانب آن حضرت روان گرديد عرضه داشت: اى كاش می مردم، امروز مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن وفات يافتند، اى يادگار گذشتگان و سرپرست بازماندگان. امام حسين (ع) به خواهر بزرگوارش توجهى كرده با ديده اشكبار فرمود: خواهرم كارى كن شيطان به تو دست پيدا نكند و پرده صبرت را پاره نكند و فرمود: اگر مرغ قطا را به حال خود مى‏گذاردند آسوده مى‏خوابيد. زينب (س) گفت: برادرم خود را براى مرگ آماده ساخته! اين آمادگى شما قلب مرا مجروح ساخت و طاقتم را طاق نمود و بدون درنگ سيلى به صورت خود زد و گريبان چاك نمود و غشوه بر او عارض شده بر زمين افتاد. حسين (ع) كنار خواهر آمده آب به صورتش ريخت و او را به هوش آورده فرمود: خواهرم آرام باش و از خدا بپرهيز و به خواست او خوشنود شو و بدان كه اهل زمين مى‏ميرند و آسمانی ها باقى نمى‏مانند و ماسواى خدا نابود مى‏شوند و جز او كه موجودات را آفريده و مردم را مبعوث مى‏سازد و يكتاى بی همتا است ديگرى زنده نخواهد ماند.[2]

از دو جهت می توانیم از این حدیث برای جایز بودن سینه زنی استفاده نماییم.

الف. با توجه به این حدیث در می یابیم که امام (ع) در مقابل کار خواهرش که سیلی به صورتش زده بود تنها به نصیحت اکتفا نمود و هرگز از این کار به خصوص (سیلی به صورت زدن) نهی ننمود، در صورتی که اگر این کار منع شرعی و حرمت داشت لازم بود آن حضرت او را نسبت به آن متذکر می شد.

ب. با توجه به شخصیت خود حضرت زینب که امام معصوم (سجاد) در حقش فرمود: بحمد اللَّه كه تو عالم و دانا به حقايق أحوال أهل دنيائى و محتاج به تعليم و تفهيم نيستى‏.[3] نمی توان پذیرفت که این گونه آشکارا، کار حرامی را مرتکب شود.

2. مسافر غلام امام کاظم (ع) می گوید: وقتى خواستند حضرت موسى بن جعفر (ع) را ببرند به حضرت على بن موسى الرضا (ع) دستور داد تا زنده است هر شب در خانه‏اش بخوابد تا وقتى خبرى به او برسد. گفت: ما هر شب براى حضرت رضا (ع) در دهليز رختخواب می انداختيم، پس از نماز عشا در آن جا می خوابيد صبح به منزل خود می رفت، همين وضع تا چهار سال ادامه يافت. يك شب رختخواب انداختيم، ولى نيامد، ما و زن و بچۀ آن حضرت از تأخير ايشان خيلى ناراحت شديم. فردا صبح به خانه آمد داخل حرم شد و پيش ام احمد رفت فرمود: آنچه پدرم به امانت در اختيارت گذاشته بده. ام احمد ناله‏اى زده با دست به صورت خود نواخت و گريبان چاك زده گفت: به خدا، آقايم از دنيا رفت! امام على بن موسى الرضا (ع) او را نگه داشت به او فرمود: حرفى در اين مورد نزن و اظهار ناراحتى نكن تا خبر رسمى به فرماندار برسد. زنبيلى كه محتواى امانت ها بود با دو هزار يا چهار هزار دينار در اختيار او گذاشت و به ديگرى نداد.[4]

این حدیث نیز که از کتاب معتبر (کافی) نقل شده، جواز این عمل (بر سر و سینه زدن) را می رساند؛ زیرا براساس نقل این حدیث مانعی از نهی آن حضرت وجود نداشت و اگر این کار منع شرعی داشت لازم بود که آن حضرت به او تذکر می فرمودند.

بنابر این، بی گمان عزاداری هایی که امروزه به طور متعارف (نه به صورت افراط) صورت می گیرد و مردم دلسوخته و دوست داران اهل بیت و امام حسین برای ابراز هم دردی بر سینه هایشان می زنند جایز می باشد.

 


[1] يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ

كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ‏

مِنْ صَاحِبٍ وَ طَالِبٍ قَتِيلٍ

وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ‏

وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ

َ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي‏

[2] مفید، محمد، ارشاد، ساعدى خراسانى، محمد باقر، ص 444 و  445، ناشر اسلاميه، تهران، چاپ اول، 1380 ش‏‏.

[3] "و أنت بحمد الله عالمة غير معلمة فهمة غير مفهمة"، طبرسى، ابو منصور احمد بن على، الاحتجاج، ج 2، ص 305، نشر مرتضى مشهد مقدس، 1403 هـ ق.

[4] الكافی، ج‏1، ص 381 و 382، با استفاده از ترجمه زندگانى حضرت امام موسى كاظم (ع)، ص 226 و 227.

 

صفحه10 از10

<< شروع < قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 بعدی > پایان >>

منوی داخلی